کد مطلب:317244 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:321

شخصیت موروثی حضرت عباس از دیدگاه وراثتی
وراثت در لغت به معنی میراث بردن و به ارث بردن است. انسان ویژگی ها و معیارهای شخصیتی خود را از چه كسانی به ارث می برد؟

بدون تردید جواب این است كه انسان معیارهای شخصیتی خود را از پدر و پدران و مادر و مادران خود كه در جمع به آنها نسب و نیاكان گفته می شود به ارث می برد و بدون شك نسب و نیاكان از جهات عدیده ای دارای اهمیت است كه از جمله كاركردهای آن، تأثیر عمیق در تهذیب اخلاقی فرد است.

انسان متعادل وقتی بداند و درك كند كه دارای نسب و نیاكان با فضیلت و ارزنده ای بوده است، نه تنها كاری كه موجب تضییع نام نیك آنها شود مرتكب نمی شود، بلكه همواره سعی خواهد كرد تا بازمانده صالح و شایسته ای برای آنان باشد. البته تا حد زیادی این نمودهای عینی



[ صفحه 14]



به وسیله ی ژنتیك به انسان منتقل شده و به صورت فطری در انسان بروز پیدا می كند و شاید به خودی خود انسان در آن دخیل نباشد مگر در شرایط غیرمتعادل. خداوند عزوجل فرزندان حضرت آدم (ع) را برای شناخت یكدیگر از هم، به صورت گروه ها و قبیله های متفاوت و متعدد آفرید [1] تا با یكدیگر معاشرت كرده و با خویشاوندان پیوند برقرار كنند و همسایگان را یاری و مساعدت نمایند. بنابراین عزت و سرفرازی افراد در وابستگی ها و پیوندهای خانوادگی است. حضرت علی (ع) به فرزندش امام حسن (ع) در این خصوص این گونه سفارش كرده است:

«عشیره و خویشاوندانت را گرامی دار، زیرا آنان مانند بال تواند كه با آنها پرواز می كنی و ریشه ی درختی هستند كه تو از آنی، و دست تواند كه بدان وسیله قدرت می یابی [2] ، و انسان اگر چه ثروتمند باشد هرگز از خانواده و عشیره اش بی نیاز نیست و آنگاه كه به مصیبتی گرفتار آید محتاج دفاع و حمایت آنان به دست و زبان است. آنان بیش از دیگران او را موجب جمعیت خاطرند، و در صورت بروز حادثه ای ناگوار بیش از دیگران در یاری و مساعدت او می كوشند. هر آن كس كه



[ صفحه 15]



از خویشاوندانش دوری گزیند از چه از جمع آنها دستی را كوتاه نموده ولی از خویش دست حمایت همه ی آنها را دور كرده است.» [3] .

در دین مبین اسلام نیز احكامی وجود دارد كه مربوط به شناخت نسب هستند. از جمله قانون ارث، خمس، پیوند با خویشان، دیه قتل غیرعمد و غیره كه همگی از فواید نسب هستند و به این دلیل در میان دیگر علوم و فضایل از اهمیت خاصی برخوردارند.

نسب شناسان در گذشته از نظر دینی و پایگاه اجتماعی و اخلاقی دارای موقعیت ممتازی بودند و همانند سایر متخصصان و دانشمندان مورد توجه و مراجعه افراد بودند. از جمله این افراد می توان به عقیل بن ابوطالب برادر حضرت علی (ع) اشاره كرد كه علاوه بر شرافت خانوادگی و بزرگی و عظمت شأن كه به خاطر انتساب به خاندان هاشمی در وجودش به ودیعه بود، به علم انساب و قبایل عرب آگاه بود و خانواده های شریف و خوشنام را از قبایل و خانواده هایی كه اخلاق نكوهیده و دارای صفات رذیله بودند، باز می شناخت و بدین خاطر افراد برای انتخاب همسر مناسب و همچنین دایه، جهت سرپرستی فرزندانشان كه طبعا باید از میان خانواده های اصیل انتخاب می شدند به وی مراجعه می كردند زیرا كه در شرع مقدس اسلام بسیار تأكید شده است كه:



[ صفحه 16]



«برای انعقاد نطفه ی فرزند آینده تان محل مناسبی (رحم) انتخاب كنید چه آنكه دائی فرزندانتان در انتقال صفات همانند همسر شما كه مادر فرزندانتان است مؤثر است.» [4] .

پیامبر اكرم (ص) می فرمایند: مكان های پاكیزه و سالمی برای نطفه های خود انتخاب كنید زیرا كه خصلت های وجودی و وراثتی افراد و مادران به فرزندان منتقل می گردد [5] .

در روایت دیگری در همین خصوص آمده است كه:

از خضراء دمن (سبزه هایی كه در زباله ان می رویند) بپرهیزید.

یعنی از ازدواج با زنان زیبایی كه در محل نامناسب و نكوهیده ای زاده شده و رشد و نمو كرده اند پرهیز كنید [6] .

با توجه به مقدمه ای كه در مورد تأثیر نسب در شخصیت موروثی افراد ذكر گردید وارد بحث نسب حضرت ابوالفضل العباس (ع) می شویم.

حضرت عباس (ع) فرزند امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (ع) بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبدالمناف بن قصی بن كلاب بن مره بن كعب بن لوی بن غالب بن فهر بن مالك بن نضر بن كنانه بن خزیمه بن مدركه بن الباس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان است. [7] .



[ صفحه 17]



به واسطه ی شانزده نسل به حضرت اسماعیل (ع) فرزند حضرت ابراهیم (ع) مربوط می شود. در این سلسله نسب بجز حضرت علی (ع) كه پسرعمو و ابوطالب كه عموی پیامبر (ص) هستند، سایر اجداد حضرت عباس (ع) همه پدران و اجداد رسول ا.. (ص) می باشند، و همگی در تاریخ عرب و پیش از اسلام نام آور و معروفند و همگی دارای خصایص عالی انسانی بوده اند.

و اما مادر گرامی حضرت عباس (ع) فاطمه بنت حزام معروف به ام البنین (س) است كه پدر و اجداد وی عبارتند: از حزام بن خالد بن ربیعه بن وحید بن كعب بن عامر بن كلاب بن ربیعه بن عامر بن صعصعه بن معاویه بن بكر بن هوازن. [8] .

مادر ام البنین (س) ثمامه بن سهیل بن عامر بن مالك بن جعفر بن كلاب می باشد [9] تاریخ گواهی می دهد كه پدران و دائیان ام البنین (س) دلیران عرب در زمان قبل از اسلام بوده اند و مورخین از آنها در هنگام نبردها، شجاعت ها و دلیرمردی ها نقل می كنند و معترفند كه اكثر آنها در عین شجاعت و قهرمان سالاری، بزرگ و پیشوای قوم خود بوده اند.

آن چنان كه سلاطین زمانشان سر تسلیم در برابرشان فرود می آورده اند و اینها همان هایی هستند كه عقیل بن ابیطالب، به امیرالمؤمنین (ع) در مورد آنها گفت:



[ صفحه 18]



«در میان عرب از پدران فاطمه بن حزام شجاع تر و قهرمان تر یافت نمی شود.» و همان طور كه در فصل دوم به آن اشاره خواهد شد، مقصود حضرت علی (ع) از تحقیق و پرس و جو آن بود كه زنی برای همسری بیابد كه زاده ی دلاوران عرب باشد، زیرا كه آن چیزی كه مسلم است سرشت و خصایص اجداد در فرزندان تأثیر یافته و اگر مولود پسر باشد صفات پدر و اجدادش به او منتقل خواهد شد و اگر دختر بود او خود حامل آن صفات می شود و به فرزندانش منتقل می كند. با ذكر مطالب فوق به این نتیجه می رسیم كه در وجود مبارك حضرت ابوالفضل العباس (ع) دو گونه شجاعت در هم آمیخته بود: شجاعت هاشمی و علوی كه ارجمندتر و والاترین است و از جانب پدر ارجمندش امیرالمؤمنین علی (ع) سرور اوصیاء به او رسیده بود و دیگری شجاعت عامری كه از جانب مادر بزرگوارش ام البنین (س) به او انتقال یافته بود.

در میان تیره ی مادری حضرت عباس (ع) می توان به جدی چون عامر بن مالك بن جعفر كلاب - جد ثمامه مادر ام البنین (س) - اشاره كرد كه به سبب قهرمان سالاری و شجاعتش او را «ملاعب الاسنه» یعنی كسی كه سر نیزه ها را به بازی می گیرد و همچنین به عامر بن طفیل اشاره كرد، چرا كه او گرامی ترین مردم زمان خود و نام آورترین شجاعان و دلاوران عرب بوده است [10] .



[ صفحه 19]




[1] قرآن كريم: سوره ي حجرات، آيه 13.

[2] نهج البلاغه، مترجم محمد دشتي، انتشارات موعود اسلام، چاپ اول قم، 1379، آخر نامه ي 31، ص 539.

[3] نهج البلاغه، خطبه 23، صص 69 و 71.

[4] كافي كليني، به نقل از سردار كربلا، ص 33.

[5] ر. ك؛ كنز العمال، ج 16، ص 300، نقل از زندگاني حضرت ابوالفضل (ع)، احمد صادقي اردستاني، نشر مطهر، تهران، 1374، ص 18.

[6] مقنعه ي شيخ مفيد، ص 79، به نقل از سردار كربلا، ص 33.

[7] فروغ ابديت، جعفر سبحاني، ج اول، انتشارات دفتر تبليغات اسلامي، قم، 1372، ص 112.

[8] ر. ك به؛ تاريخ طبري، كامل ابن اثير، تاريخ ابي الفداء و مقاتل الطالبين ابوالفرج اصفهاني.

[9] همان منبع.

[10] ر. ك؛ سردار كربلا، صص 153 - 155.